امروز گزیده فیلمی از مسابقه شبکه 3 را که دهدار باصفای ویست برایم فرستاده بود، دیدم. در این گزیده یکی از همشهریان
خوانساری، گویش خوانساری را زبان خطاب می کرد و حتی آن را به عبری ربط می داد. ناخودآگاه، یاد گزارشی افتادم که چندین سال پیش در مورد خط سیاقی در بازار خوانسار تهیه شده بود و آنجا هم اشتباهات اساسی در بیان مصاحبه شوندگان در مورد
تاریخچه این خط بود. با خودم فکر کردم چقدر نسبت به تاریخ خودمان بیگانه شده ایم که بدیهی ترین و نزدیکترین موضوعات در مورد خودمان را نمی دانیم. باور کنید این شیوه که در مورد شهر خودمان و تاریخ محل خودمان چیزی ندانیم، در کشور ما به شکل نگران کننده ای در حال پیشروی است. اینها شناسنامه ماست و دانستن آن افتخار آمیز خواهد بود. یادش به خیر، آقای نظری در آسیاب آبی خوانسار چه با شور این سخن منسوب به آیزنهاور را می گفت: «ملتی که تاریخ خود را نداند یا نابود می شود یا محکوم به تکرار تاریخ خواهد بود».زبان با گویش فرق می کند. زبان فعل مجزا و مستقل دارد و گویش یا لهجه فعل مشترک با سایر گویش های همجوار خود دارد. بنابر این گویش زیر مجموعه زبان است. مثلا فعل «شدن» به معنی رفتن، در زبان فارسی وجود دارد و در تمام گویش های زیر مجموعهاش ادا می شود. از همین مصدر وقتی فعل امر «بشو» به معنی برو ساخته می شود این واژه در لهجه خوانسار با شکل «بَش/ Bash»، در گویش کردی کلهری«بِچو/ Becho»، در گویش گیلکی «بوشو/Bosho»، در گویش تاتی و طالشی میانی هم «بش/ با سکون هر دو حرف»، گفته می شود. این امر نشان می دهد همه از یک ریشه هستند و اختلافات مختصر در آواهای آن است. این در حالی است که همین فعل امر «برو» در زبان ترکی «گِت یا گِد/Get,Ged» است و این نشان می دهد ترکی زبانی مجزا است و مج ویستاباد...
ادامه مطلبما را در سایت ویستاباد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4vistabad1 بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:41